مقدمهای بر نرمافزار آزاد، جامعه آزاد: منتخبی از مقالات ریچارد استالمن(1308 مجموع کلمات موجود در متن) (5175 بار مطالعه شده است) مقدمهای
بر نرمافزار آزاد، جامعه آزاد:
منتخبی
از مقالات ریچارد استالمن
نوشته
لارنس لسینگ [۱]،
پروفسور حقوق، دانشگاه حقوق استانفورد
[این
متن ترجمه مقدمهای است کــه لارنس لسینگ
بــر کتــاب «نــرمافــزار
آزاد، جــامــعه آزاد:
منتخبی
از مقالات ریچارد استالمن»
[۲]
نوشته
است.]
هر
نسلی فیلسوف خود را دارد -
نویــسنده
یا هنرمندی کـه انــگـارههای زمـان خود
را ثبت میکند.
گاهی
این فیلسوفها براحتی بازشناخته میشوند.
اغلب
اما چند نسل طول میکشد تا موضــوع روشـن
شــود.
امــا
شـنـاخته شده یا نشده کسانی که ایدههای
عصر خود را بیان میکنند زمان را نشانه
میگذارند خواه در نجوای شــعری یا در
انفــجـار جنــبشی سیاسی.
نسل
ما هم یک فیلسوف دارد.
او
هنرمند یا نویسنده حرفهای نیـسـت.
او
بـرنامهنویس است.
ریچارد
استالمن کار خود را به عنوان برنامه نویس
و معمار سیستم عامل در آزمایشگاههای
دانشگاه MIT
شــروع
کــرد.
او
زنــدگــی خـود در عـرصه عمومی را به
عنوان یک برنامهنویس و معمار نرمافزار
صرف بنیانگذاری جنبشی برای آزادی در
دنیایی کرد که بطور فزاینده با «کد»
معنا
میشود.
«کد»
فناوری
به کار انداختن رایانههاست.
خواه
در نرمافزار باشد یا در سختافزار جــای
داده شــده باشـد مجموعهای از دستورات
است که ابتدا به کلمه نوشته میشود تا
عملکرد ماشینها را جــهت دهــد.
ایــن
مـاشینها -
رایانهها
-
بگونهای
فزاینده زندگی ما را معنا و نظارت میکنند.
آنها
تعیین میکنند که چطور تلفنها با هم
ارتباط بـرقرار کنند و چــه چــیـزی از
تلوزیون پخش شود.
آنها
تصمیم میگیرند که آیــا ویـدیو قابل
جریان یافتن با یک اتصال باند پهن هست یا
نه.
آنها
چیزی را که رایانه به کارخانه سازندهاش
خبر میدهد کنترل میکنند.
این
ماشینها ما را اداره میکنند.
کد
این ماشینها را.
ما
چطور باید بر این «کد»
نظارت
کنیم؟ چقــدر آزادی نیــاز اســت تـا با
کنترلی که اماکنپذیر میکند هماهنگ
باشد؟ چه اقتداری لازم است؟
این
سوالها زندگی استالمن را به چالش کشیدهاند.
او
با کارها و کلـماتش ما را وادار میکند
تا اهمیت «آزاد»
نگهداشتن
کد را بفهمیم.
آزاد
نه به این معنا که کدنویسان مزدی نگیرند
بلکه آزاد بــه معنای آنکه کنترل کدنویسان
برای همه شفاف باشد و هر کسی حق به دست
گرفتن کنترل و تغییر آن به شیوهای که
مناســب میدانــد را داشته باشد.
این
«نرمافزار
آزاد»
است.
«نرمافزار
آزد»
جوابی
است به دنیای مبتنی بر کد.
«آزادی».
استالمن
ابهام این واژه را به شــیوه خود به سوگ
مینشیند.
جایی
برای سوگواری نیست.
معماها
مردم را به فکر وادار میکنند و واژه
«آزاد»
معمای
خوبی اســت.
بــرای
گــوشهای مــدرن آمــریــکایی «نرمافزار
آزاد»
ایدهآل
است و غیرممکن.
هیچ
چیز حتی غذا مجانی نیست.
چطور
میشود که مهمترین کلماتی که حساسترین
ماشینهایی را که دنیا را میچرخانند
«مجانی»
باشد.
چطور
جامعهای متعادل میتواند اشتیاق چنین
تصوری را داشته باشد؟
اعجاب
کلمه «آزاد»
در
کاربردش برای ماست نه در خود واژه.
«آزاد»
حسهای
گوناگونی بر مـیانگیزد که فقط یکی از
آنها به «قیمت»
برمیگردد.
حس
بسیار اساسی «آزاد»
همان
«آزادی»
اســت
کــه اسـتـالمن در عبارت «آزادی
بیان»
اشاره
میکند یا شاید بهتر در عبارت «نیروی
کار آزاد».
نه
آزاد به معــنی مجــانی بلــکه آزاد به
معنی محدودیت در کنترل شدن بوسیله دیگران.
نرم
افزار آزاد نظارتی شفاف دارد که تغییر
پذیر است.
مانـند
قوانین آزاد یا قوانین «جامعه
آزاد»
که
وقتی آزادند که نظارت را قابل شناسایی و
تغییر پذیر کنند.
هدف
«جنبش
نرمافزار آزاد»
اسـتالمن
این است که با «آزاد»
نامیدن
کد، هر قدر کد بیشتری را که میتواند شفاف
کند و موضوع تغییر قرار دهد.
مکانیزم
این انتقال ابزاری فوقالعاده هوشمندانه
به نام «کپی
لفت»
است
که بواســطه پــروانهای بــه نــام GPL
اعـمــال
میشود.
با
استفاده از قدرت قانون کپی رایت «نرمافزار
آزاد»
نه
تنها اطمینان مییابد که کد باز میمــاند
و تغیــیر پــذیــر است بلکه نرمافزارهای
دیگری هم که «نرمافزار
آزاد»
را
مورد استفاده قرار میدهند (و
به لــحــاظ فنی «کارهای
مشتق شده»
به
حساب میآیند)
هم
باید خودشان آزاد باشند.
اگر
شمــا از نــرمافزار آزادی استــفاده
و از آن اقتباس کنید و بعد نسخه اقتباس
شده را بصورت عمومی منتشر نمایید، نسخه
منتشر شده باید به همان اندازه نسخهای
که از آن اقتباس شده آزاد باشد.
در
غیر این صورت قانون کپی رایت نقض شده است.
«نرمافزار
آزاد»
مثل
جــوامع آزاد دشمنان خود را دارد.
مایکروسافت
با هشدار دادن درباره خطرناک بودن پروانه
GPL
به
هر کسی که گوش میدهد جنگی بر علیه GPL
برپــا
کــرده است.
هــر
چند آنچــه خـطر نامیده میشود اغلب توهم
است.
دیگران
با «اجبار»
GPL در
پافشاری بر آزاد بودن نسخههای تغییر
یافته مخالفت میکنند.
امــا
وضعیت اجبار برقرار نیست.
اگر
بــرای مــایکروسافت اجبـاری نیست که از
صدور اجازه به کاربران بــرای انتشار
نسخههای تغییر یافته محصول Office
اش
بدون پرداخت (احتمالاً)
میلیــونها
[دلار]
خــودداری
کند پس برای GPL
هم
وقتی که بر نرمافزار آزاد ماندن نسخههای
تغییر یافته اصرار میکند اجباری وجود
ندارد.
و
کسانی هم هستند که پیام استالمن را افراطی
میدانند.
امــا
ایــن پیغــام افراطی نیست.
در
واقع بشکلی آشکار کار استالمن ترجمه
سادهای از آزادی به ارث رسیده بــه مــا
از دنـیـای پیش از کد است.
«نرمافزار
آزاد»
اطمینان
میدهد که دنیای تابع فرمان کد، به اندازه
عرفی که پیش از دنیای کد شکل گرفته «آزاد»
است.
برای
مثال:
یک
«جامعه
آزاد»
با
قانون نظم میگیرد.
اما
محدودیتهایـی وجــود دارد کــه هر جامعه
آزادی بواسطه قانون بر این نظم لحاظ
میکند.
هیچ
حکومتی که قواعدش از نظم پذیرفته شده تخطی
کــرده باشد در عرف ما جایی ندارد.
قانون
نظارت میکند.
اما
فقط وقتی که مرئی باشد.
و
قانون فقط وقتی مرئی است که شرایـط آن
آشکار باد و بوسیله کسانی که نظمشان
میبخشد یا نمایندگان کسانی که به آنها
نظم میدهد (حقوقدانان،
نمایندگان مجلس)
قابل
نظارت باشد.
این
شرایط مربوط به قانون، به فراتر از کار
یک نماینده مجلس توسعه مییابد.
به
اعمال قــانــون در دادگـاههای آمریکا
فکر کنید.
حقوقدانان
بوسیله مشتریانشان استخدام میشوند تا
منافع آنها را تامین کنند.
گاهــی
اوقــات ایـن منافع با دعوی قضایی تامین
میشود.
در
دعوی قضایی حقوقدانان دادخواست مینویسند.
این
دادخواستها بر نظر مـکــتوب قـضـات اثــر
میگذارد.
این
نظرات مشخص میکند که چه کسی برنده یک
پرونده خاص است یا اینــکه آیـــا قانون
بخصوصی میتواند بگونهای استوار بر یک
اساس اعمال شود.
تمام
مصالح در این فــرآیند بــه معنــای
مــورد نظر استالمن آزاد هستند.
دادخــواستــهای
قـانونی در دسترس و آزاد برای استفاده
توسط دیگراناند.
استدلالها
شفاف (که
با اینکه بگوییم درست هستند متفاوت است)
و
بــدون اجــازه گــرفتن از حقوقدانان
اصلی قابل استفادهاند.
نظریاتی
که ارائه کردهاند قابل نقل قول در
دادخواستهای بعدیاند.
میتوان
آنـهـا را در دادخواست یا نظــریـه دیگــری
کــپی یا جمع کرد.
«متن
کد»
قانون
آمریکا از طرح و از اساس برای همه باز و
آزاد است.
و
حقوقدانان چنین میکنند -
چون
یکی از معیــارهــای دادخـواست ماهرانه
رسیدن به خلاقیت با استفاده دوباره از
آنچه در گذشته اتفاق افتاده است.
متن
آزاد است؛ خلاقیت و اقتصاد بــر آن بنــا
میشوند.
اقتصاد
کد آزاد (و
منظور من کد قانونی آزاد است)
حقوقدانان
را فقیر نمیکنـد.
مــوسسات
حقوقی توجه کافی به فرآوری دادخواستهای
ماهرانه دارند حتی اگر آنچه ارائه میکنند
توسط دیگران کپی شود.
حقوقــدان
هنــرمنـد اســت.
کــار
او در اختیار عموم است گر چه هنر کار خیریه
نیست.
حقوقدانان
مزد میگیرند.
عرصه
عمومی تقاضــای چـنــین کــاری بـــدون
پرداخت وجهاش را ندارد.
در
عوض این اقتصاد با افزودن کارهای بعدی به
قبلی پیشرفت میکند.
میتوان
وضعیت حقوقی متفاوتی را تصور کرد.
دادخواستها
و استدلالهایی که محرمانه نگهداری میشدند.
حـاکمانی
که نتایج را اعلام میکنند اما دلایل را
نه.
قوانینی
که در احتیار پلیس هستند اما شخص دیگری
به آنها دسترسی ندارد.
قواعدی
که اجرا میشوند بدون اینکه قانون مربوط
به آن توضیح داده شود.
میتوان
چنین جامعهای را تصور کرد اما نمی توان
«آزاد»
نامیدن
آن را هم متصــور بــود.
حـتـی
اگــر انـگــیـزش در چـنــین جامعهای
بهتر یا با تاثیر بیشتر تخصیص داده شود
نمیتوان چنین جامــعــهای را آزاد
دانست.
آرمــانــهایی
چــون آزادی و زندگی در جامعهای آزاد
به چیزی بیش از ابزار موثر نیاز دارد.
در
عــوض، بــاز بــودن و شــفافــیت قیــودی
هسـتند که یک سیستم حقوقی بر آنها بنا
میشود نه اختیاراتی که رهبران اگر مناسب
بدانند به آن سیستم اضافه میکنند.
زندگی
زیر حکومت کد نرمافزار هم نباید جز این
باشد.
کدنویسی
دعوی قضایی نیست.
این
کار بــهتـر، غنیتر و مولدتر است.
اما
مسائل حقوقی مثال آشکاری از این است که
چطور خلاقیت و انگیزش به کنترل کامل بر
محصــول تــولیــد شـده بستگی ندارد.
مثل
موسیقی جاز یا رمانها یا معماری، مسائل
حقوقی بر اساس کارهای انجام شده قبلی بنا
میشــود.
ایــن
افــزودن و تغیـیـر دادن هـمان خلاقیت
همیشگی است.
و
یک جامعه آزاد همانی است که اطمینان
مییابد مهمترین منابعاش به این معنا
آزاد میمانند.
این
کتاب برای اولین بار مجموعهای از نوشتهها
و سخنرانیهای ریچار استالمن را به شیوه
ای که بــاریکبینی و قدرت آنها را آشکار
کند گرد هم میآورد.
این
مقالات دامنه وسیعی از کپی رایت تا تاریخ
جنبش نرمافزار آزاد را دربرمیگیــرد.
ایـنـها
شامل استدلالهایی که خوب شناخته نشدهاند
و در میان آنها بویژه دلایل روشنگری وجــود
دارد از تغـیــیر شـرایطی کـــه انتقال
کپی رایت به دنیای دیجیتال را مشکوک
میشمارد.
این
مقالات نقش منبــع را بــرای کســانی
بــازی میکنـند که میخواهند اندیشههای
این مرد قدرتمند را درک کنند.
قدرتمند
در اندیشههایش، اشتیاقش و در کمال
خواهیاش.
حتی
اگر در تمام زمینههای دیگر ناتوان باشد.
این
نوشتهها به دیگرانی که میخواهند بر
پایه ایــن اندیشهها چیزی بنا کنــنــد
ایده میدهد.
من
استالمن را خوب نمیشناسم.
اما
آنقدر میشناسماش که بــدانــم دوســت
داشـتـنش دشــوار است.
او
پیــشرو و ناشکیباست.
خشمش
بر دوستان به راحتی دشمنان زبانه میکشد.
او
انعطافناپذیر و سمج است؛ بر هر دو بردبار.
اما
وقتی که دنیا بالاخره قدرت و خطر کد را
بفهمد، وقــتـی کــه در نهایت ببیند کد
هم مانند قانون یا حکومت باید شفاف باشد
تا آزاد بماند، آن وقت ما به گذشته و به
این برنامهنویس انعطافنــاپذیر و
سـمــج مینـگیریم و دیدگاهی را که برای
به حقیقت پیوستناش مبارزه کرد باز
میشناسیم.
دیدگاهی
که در آن دنیا آزاد است و دانــش از بند
کامپایلر رهاست.
و
خواهیم دید که هیچ کسی کردار و گفتارش را
به اندازه این مرد صرف ممکن کردن آن آزادی
که جامعه فردا خواهد داشت نکرده است.
ما
هنوز آن آزادی را نداریم.
شاید
در تامین آن شکست بخوریم.
اما
برنده یـا بازنده در این مقالات تصویری
از آنچه آن آزادی میتواند باشد ترسیم
شده است.
و
حیاتی که چین کلمات و آثاری را خلق کرده
الهاماتی در بر دارد برای هر کسی که مانند
استالمن بخواهد برای ایجاد این آزادی
بجنگد.
ترجمه
از بهنام بهجت مرندی blixbox@gmail.com
منبع:
http://www.gnu.org/philosophy/lessig-fsfs-intro.html
پانویسها
[1]
Lawrence Lessig, Professor of Law, Stanford Law School
[2]
Free Software, Free Society: Selected Essays of Richard M. Stallman:
http://www.gnu.org/doc/book13.html
PDF Version
|